۱۳۹۱ آذر ۱۳, دوشنبه

كودك كار بیگانه


ازافاغنه اولين تصويري كه در ذهن نقش مي بندد تصويري است در حال انجام دشوارترين مشاغل يدي. و در ادامه آن تصويري كه والدين ما در دوران كودكي در ذهنمان مي ساختند از خطرناك بودن افغاني ها!به ياد دارم كه ما تهديد مي شديم در صورت مطيع نبودن از دستورات خانواده در كوچه رها مي شويم تا توسط افغانها دزديده شويم.اجازه بدهيد تعارف را كنار بگذاريم ما نيز مردماني قوم گرا هستيم كه نتوانستيم حتي در مورد درمانده ترين مهاجران كه زبان و فرهنگي مشترك نيز با ما دارند ميزبانان شايسته اي باشيم.تا جايي كه هنوز هم در ادبيات رسمي مسئولان از واژه اتباع بيگانه استفاده مي شود.يعني هنوز در ذهن ما دوستي و روابط انساني با يك نوع حفظ فاصله ترجمه مي شود.شايد در ادبيات ديپلمات ها كه دنبال وجهه و ديسيپلين سياسي هستند از افغانها بعنوان دوست ياد مي شود اما در واقعيت امر آنها هنوز بيگانگاني هستند كه روي دست دولت خرج مي گذارند و دوستاني اند بيگانه!
بايد پرسيد كه با وجود كثرت تعداد افغاني ساكن ايران اما آيا مي بينيم كه آنها چگونه زندگي مي كنند؟پرسش من به ويژه درباره نحوه زندگي كودكان افغان است كه فارغ از دلايل اقتصادي يا سياسي والدين براي مهاجرت به تحمل مرارت بارترين اشكال كار و استثمار محكوم شده اند.مسئولين بهزيستي تهران اعلام كرده اند كه هفتاد درصد كودكان كار و خيابان در اين شهر غير ايراني و به گفته سرپرست سازمان بهزيستي استان تهران از اتباع بيگانه هستند.كودكاني كه در حد كاغد باطله يا اشيا مورد مناقصه نهادهاي دولتي،بين شهرداري و پليس و بهزيستي دست به دست مي شوند و به جهت ناكارآمدي سيستم خيريه و قضايي حاكم بر اين نهادها چنانكه علي هاشم مطوريان اعتراف مي كند:" تا 10 بار به خيابان باز مي‌گردند."
به گفته فاطمه قاسم زاده عضو كميته هماهنگي شبكه ياري كودكان كار و خيابان:"اين كودكان نسل سوم مهاجران افغاني هستند و در ايران به دنيا آمده و بزرگ شده‌اند اما كودكان چه افغاني باشند و چه ايراني نبايد كار كنند."
در واقع هنوز متوليان امر در رابطه با ساماندهي كار كودكان نه تنها در جهت لغو كار كودك گامي برنمي دارند بلكه اساساً هنوز نتوانسته اند خود را از چنبره تعاريف حداقلي خارج سازند و كودك را بعنوان انساني زير هجده سال كه محصول شرايط اجتماعي و سياسي و اقتصادي است در نظر بگيرند وتحليلهاي فرعي را همچون نژاد و مليت وارد معادلات خود نسازد.
اکرم خاتم نيزدر گفت‌وگو با ايلنا، با اشاره به سرگرداني حدود 400 هزار كودك افغاني كه همچنان از چرخه آموزش و تحصيل محروم هستند تاكيد كرد: درحالي كه تمام دانش‌آموزان ايراني در حال ثبت نام در مدارس و انجام مقدمات آغاز سال جديد تحصيلي هستند، 400 هزار دانش آموزافغاني همچنان منتظر پيام تائيد و مجوز دولت مبني بر آموزش كودكان افغان در مدارس کشور هستند. او با اعلام اينكه اين كودكان كه از امكانات تحصيلي و بهداشتي محروم هستند، روزانه در سطح شهر و خيابان‌هاي شهرها و روستاها به فال‌فروشي و ساير مشاغل سخت در كارگاه‌ها مشغول هستند كه از حداقل امكانات و حقوق برخوردارند افزود: ظاهرا مسئولین اموزش کشور روشن کردن وضعیت این کودکان سختی کشیده را در انتهای الویت‌های خود قرار می دهند.
از طرفي فاطمه قاسم زاده نيز گفته است: اكثر خانواده‌هاي افغان امكان پرداخت شهريه‌هاي 70 تا 100هزار توماني ثبت‌نام دانش‌آموزان خود را ندارند چرا كه بالا بودن زاد و ولد در ميان آنها، فرزندانشان از امكان تحصيل برخودار نمي‌شوند. به دليل نگرش اين خانواده‌ها و نداشتن شهريه‌ي تحصيل دانش‌آموزان خود، اغلب از امكان فراهم كردن مقدمات تحصيل دختران خود محروم مي‌مانند و تنها پسرانشان ادامه تحصيل مي‌دهند.
كافي است براي درك عيني اين آمارها سري به برخي از محلات جنوبي تهران و يا به انجمن ها و كانون هاي حمايت از حقوق كودكان كار بزنيد تا به وضوح در يابيد كه اين كودكان نه تنها در ايران زندگي نمي كنند بلكه در ايران در بدترين شرايط غير انساني دست و پا مي زنند و در معرض انواع آسيب هاي اجتماعي از جمله سوء اسفاده هاي جنسي و ابزار كار باندهاي قاچاق مواد مخدر و كالاهاي غير قانوني ديگر هستند.به لحاظ بهداشتي نيز روي بله تيز انواع بيماريهاي خطرناك قرار دارند.
اگر چه بسياري از كودكان ايراني نيز در شرايط مشابهي قرار دارند اما برآنم برخلاف متون شفاهي يا سر خط اخبار مبني بر حفظ كرامت و شان انسانها ،واقعيت ديگري در جامعه در جريان است كه گويا به تصويري عادي تبديل شده است و اراده تغيير در وضعيت موجود كودكان كار افغاني در كسي يافت نمي شود.تحول اين واقعيت در گرو تحول تعريف مسئولان از كودك عموما و كودك كار خصوصا ،مي باشد.در كنار اين بازتعريف كاروپژه هاي انجمن ها و تشكل هاي غير دولتي فعال در حوزه كودك بيرون دايره نگرش هاي سياسي است.اگر چه اين تعريف در قياس با امكانات و وسايل عملي تحقق لغو كار كودك كافي نيست اما قطعا لازم است و بدون نهادينه ساختن چنين درك تازه اي امكانات و وسايل نيز جز به مسيرهاي فرعي و سرریز شدن به نهادهاي خيريه نمي رود.
 مهر 1389

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر